" شنیر " شخصیت اصلی داستان در قسمتی از کتاب " عقاید یک دلقک " می گوید :

  « یک بار در یکی از میهمانی های مادرم، با یک نفر از اعضای حزب آشنا شدم که در یکی از جلسات کمیته ی مخصوصِ مبارزه با فحشا کنار من نشسته بود و زیر گوشم از کمبود فاحشه در بُن گله کرد. »

  و چه فراوانند در این روزگار اینگونه مردمان !

+ عقاید یک دلقک،هاینریش بُل،محمد اسماعیل زاده،نشر چشمه،1382،ص 89