هوا سرد و بارانی ست. به همین خاطر هم کسی تو کوچه پلاس نیست. کره کره را می دهم بالا و در تنهایی و ابزار و قطعات چوب گم می شوم. سال ها دور مانده بودم از این تنهایی و سکوت و کشمکش ذهنی برای یافتن راه حلی برای شکل دهی بهتر به سازه ی چوبی و ساختن و پرداختن. و گهگاه ایستادن و تماشا کردنِ دست سازه ای که آرام آرام قطعاتش پیوند می خورند و شکل می گیرند. لذت عجیبی دارد این ساختن و خلق کردن. چه دور مانده بودم از این همه لذت.

 این لذت وافر با داشتن این یکی تکمیل تر هم می شود :