آپارتمان مان یک عضو جدید پیدا کرده. از دو سه شب پیش که ورودش را با " تولد تولد تولدت مبارک ! " برگزار کردند ابتدا متوجه موضوع نشدم . اما با گذشت دقایقی گریه های نوزاد شروع شد و همهمه و دستپاچگی هایی که از صدای زنانه ی پیرامون نوزاد برمی خاست که سعی در آرام کردنش داشتند نوید قدم نورسیده ای را  داد. بله اشتباه کرده بودم و این برخلاف گمان اولیه ام بود.

  آرام پشت میزم نشسته بودم و گوش می کردم. یک حس خوبی در جریان بود که می خواستم آن را بهتر بفهمم.   حس خوبی که در صدای نوزاد بود. حتی در گریه هایی که می کرد. انگار با خودش چیزهایی به همراه آورده بود و می خواست به گوش بقیه هم برساند ... تولد، امید، زندگی و ...

  و چه شنیدنی بود این صدا حتی اگراین صدای خفیف از واحد بالای سرت به گوش می رسید !