یک سکوت ناب در این خانه حاکم است. ساعت های طولانی تنها بودن، این اجازه را به آدم می دهد که بیشتر فکر کند. در این زندگی شهری که شبانه روز در غم نان به سر می بری اگرتعطیلی چند روزه ای فراهم شود و دغدغه ی هجوم به شمال کشور را نداشته باشی دنیایی می توانی بسازی برای خودت در افکارت. برنامه بریزی. با خودت حساب کتاب کنی و ببینی چند چندی ؟!

  از صبح باران می بارد و نمی بارد. می بارد و نمی بارد . و گاه که دلتنگ می شوم گوشه ی پرده را کنار می زنم و زمین و کوچه ی باران خورده را نگاه می اندازم .