امروز شاهد بودم

کودکی

در پیاده رو مشغول بازی بود

و فرشته ای مأذون

ردای پیامبری بر دوش او می افکند

آن هنگام که

کودکی دیگر را

مورد خطاب قرار داد و گفت :

دوست من !

بیا زانوهای خون آلودت را ببوسم

تا دردش را

فراموش کنی !