چند شبی است که پشت سرهم خواب می بینم. مسلسل وار . مثل سریال های آبکی وطنی. و یا بدتر از آن کره ای . خواب می بینم در دنیایی که مجازی می خوانندش، درست مثل همین عالم خواب، وبلاگی دارم به اسم آبلوموف و گاه و بی گاه در آن مطلبی می نویسم. اما از شما چه پنهان وقتی از آن عالم مجازی به سوی این دنیای مجازی پر می کشم دیواری سد راهم می شود و از من نام کاربری و کلمه ی عبور می خواهد. هر چه به ذهنم فشار می آورم این قسمت از خوابم را که به رمز و کلمه ای برای عبور در آن اشاره شده باشد به یاد نمی آورم .لحظاتی می گذرد. در حال کلنجار رفتن با حافظه ی وامانده ام هستم که جمله روی دیوار مقابل توجه ام را جلب می کند :

کلمه عبور را فراموش کردید؟ (ارسال مجدد کلمه عبور)