یک کتاب خوب که به نظرم نباید خواندن آن را از دست داد " گل های معرفت " نوشته ی اریک امانوئل اشمیت فرانسوی است . این مجموعه شامل سه داستان به نام های میلارپا، ابراهیم آقا و گل های قرآن ، اسکار و بانوی گلی پوش است که نثری زیبا و روان و بسیار تاثیرگذار دارد .  « اریک امانوئل اشمیت در 28 مارس 1960 در لیون به دنیا آمد.   مادرش قهرمان دو و میدانی فرانسه بود و چه بسا قهرمان المپیک هم می شد اما پدرش شرکت در این مسابقات را نوعی خودنمایی می شمرد و او را از شرکت در آن ها بازداشت .   پدر اریک قهرمان مشت زنی بود و او خود نیز تن پهلوان و سر فرزانه دارد . در بیست سالگی از مدرسه ی عالی نرمال، ( دانشسرای عالی ) فارغ التحصیل شد . این مدرسه ، همراه با مدرسه ی پلی تکنیک پاریس عالی ترین مدارس فرانسه ، و بزرگترین کانون های برگزیده پرور این کشورند و استادان برجسته و دانشمندان طراز اول از آن ها بیرون می آیند .    او بعد از گذراندن امتحان استادی ، بسیار زود ، در آغاز جوانی به تدریس فلسفه در دانشگاه پرداخت . اما آنچه موجب شهرت جهانی او شد فعالیت بسیار موفق و پربار نمایشنامه نویسی و نویسندگی اوست . او در میان نویسندگان فرانسه کسی است که نمایشنامه هایش بیش از همه در جهان خواننده دارد و بیش از همه در کشورهای مختلف به روی صحنه می آید و به زبان های دیگر ترجمه می شود . »  این اثر دوست داشتنی با ترجمه ی سروش حبیبی و توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است و کتابی که من در دست دارم در روی جلدش " چاپ نهم " درج شده . قسمتی از داستان " ابراهیم آقا و گل های قرآن " را می خوانیم :  « مواظب باش، مومو، از اتوبان نرو . اتوبان به درد نمی خوره . تو اتوبان باید مثل برق حرکت کنی .چیز دیدنی خبری نیست . اتوبان مال احمقاییه که می خوان هرچه سریعتر از یک جا برن به جای دیگه . ما که مساح نیستیم که بخوایم زمین گز کنیم . جاده های کوچک و قشنگ رو پیدا کن که دنیا رو به مسافر نشون می دن . »