امروز پس از سال ها انتظار دختر چشم و ابرو مشکی ِ زاده ی جلگه ی شمال را که قرن هاست ستوده ام در آستانه ی نسیم نمک آلود ِ دریا و ساحل به نظاره نشستم . افسوس ! ... امشب باید تمامی شعرهایم را از نو بسُرایم . این انتظار بسیار طولانی بوده است . دیگر نه درمن و نه در او تار مویی سیاه باقی نمانده است .