نه ! کاری به کار عشق ندارم ! من هیچ چیز و هیچ کس را دیگر در این زمانه دوست ندارم انگار این روزگار چشم ندارد من و تو را یک روز خوشحال و بی ملال ببیند زیرا هر چیز و هر کس را که دوستتر بداری حتی اگر که یک نخ سیگار یا زهرمار باشد از تو دریغ می کند پس من با همه ی وجودم خود را زدم به مردن تا روزگار ، دیگر کاری به من نداشته باشد این شعر تازه را هم ناگفته می گذارم تا روزگار بو نبرد گفتم که کاری به کار عشق ندارم . قیصر امین پور