یک عده از اتومبیل یا به قول خودمان (ماشین ) فقط سوار شدنش راخوب می فهمند . نه از پنچری خبردارند ، نه از تعویض روغن و تعمیرات ، نه از هزار کوفت و زهرمار دیگرش و یا حتی واجب ترین نیاز آن ، باک پر ازِ بنزین . فکر می کنند فقط غربیلک آن را باید دست گرفت و گاز داد .  قبل از  شروع روز کاری جدید دستی به سر و روی ماشین می کشم . مثل طایفه ی بنی هندل با لنگ می اُفتم به جان سقف و کاپوت و قالپاق و شیشه . نوبت که به تکاندن زیرپایی ها که می رسد کاغذ کاهی تا شده ای توجهم را جلب می کند .   در نگاه اول نوشته های روی آن چیزی شبیه دعا و تعویذ است . تای کاغذ را باز می کنم . نه با خون نوشته شده و نه به نظر می آید با جوهری خاص ، با خودکار آبی نوشته شده . کاغذی باریک و بلند که دو طرفش راکلمات  پر کرده اند . یک طرف که به نظر می آید صفحه ی اول باشد تاریخ دیروز را دارد :92/5/31ـ ناراحتی های تان مقطعی هستند ـ اطمینان خاطر از همسرتان دارید ولی از شما دلخور است .به به ! ظاهراً سوژه ی جالبی پیدا کردم . نمی دانم برگه ی یادداشت فال کدام مسافر بینوایی است که جا مانده ؟ هر که باشد بعید است به سراغش بیاید . کنجکاوی امانم را بریده ، ببینم کار به کجا ها کشیده و رمال چه اسراری را پیش پای مشتری بخت برگشته ریخته : ـ به شما بسیار وفا دار است ـ به یک مسافت دور می روید ، مطلوب است در راستای کارتان ـ برای همسرتان از لحاظ کاری قوتی به وجود می آید ، توسط آقایی با قامت پر و میان قد . در راستای کار به نتیجه می رسد و یک نفر نفوذ دارد و یا کارش یک چیزی اضافه می شود ، خیلی خوب آمده .ـ در کنار هدف برگ برنده وجود دارد و فرزند هست . در کنار پدر خوش خبری . از سمت یک خانم و آقا دلگیر می شوید ، یا این دلگیری به شما می رسد و این مشکل هست و حل می شود . ـ سفر عرفانی . دو سفر در پیش دارید .ـ زمان جلوتر به یک کشور عربی . شادی یک مسئله ی مالی را دارید . شادی یک ملک را دارید . به خاطر ملک پولی از دست می رود ولی این پول جبران می شود . جا به جایی خواهد داشت خیلی خوب ِ . از دیدار خانم جوانی خوشحال می شوید . به صورت غیر منتظره موفقیت در مسیر شما قرار می گیرد . ـ یک آقایی می خواهد برای شما بزند ولی یک حرکت سبز مانع می شود . انشاالله خدا با شما یار است .ـ جلسه دارید در پیش رو . که خوب است . یک چیزی مثل حرف و کلام می بینم اولش آنطور که باید خوب نیست ولی آخرش خوب می شود . ـ فرصت مناسب برای تحصیل دارید و یک سند و یا وسیله یا حرکت ملکی که خوب است .ـ در خانواده مادری یک ناراحتی است که ختم به خیر می شود . یک روند اداری مثبت دارند . ـ یک کسالت دارید .ـ یک خانم تپل و سبزگونه ، با او زیاد حرف نزنید . ـ از خانواده ی پیرامون یک وصال دارید .به این جا که رسیده انگار مشتری نیت دیگری کرده . زیر نوشته های قبلی خط کشیده شده و دوباره از نوع . شاید هم دو نفر بوده اند . دو خواهر . دو دوست  ... می شود هر طور که دوست داشت خیال را پرواز داد .ـ به صورت غیر منتظره خبری خوش دارید ، 6 وقت دیگر ـ قوت مال دارید و جا به جایی منزل ـ کنار فرزند شادی دارید ـ همسر شما حوصله ی کسی را ندارد ... و در ادامه جمله ها دیگر مفهوم و خوانا نیست . خیلی سریع نوشته شده . از هر جمله چند کلمه که شاید برای شنونده مفهوم بوده ولی من چیزی از آنها سر در نمی آورم . هر چه فکر می کنم نمی توانم حدس بزنم چه کسی می تواند آن را جا گذاشته باشد .   بی اختیار می خواهم کاغذ را پاره کرده و درون سطل زباله ی جلوی دفتر بریزم . اما حیفم می آید . دوباره به همان صورت اولش تا می کنم و آن را لای دفتر یاد داشتم می گذارم . شاید مطلب جالبی برای نوشتن باشد . مازیار صدایم می زند . نوبتم شده . باید به سرویس بروم . لنگ و اسفنج را داخل صندوق عقب جا می دهم و به سمت آدرسی که مازیار داده حرکت می کنم . الهی به امید تو !