دیروز خیلی اتفاقی ضمیمه ی روزنامه ی جام جم را که روزهای دوشنبه با نام " چار دیواری " منتشر می شود ورق می زدم .مطالب مختلفی در زمینه ی روانشناسی و آشپزی و خانه و خانه داری داشت که خیلی سطحی و گذرا نگاهی انداختم و خواستم بگذرم که در میان مطالب، عکس ویلای زیبایی نظرم را جلب کرد . یک صفحه آگهی کامل با عنوان " ویلای بی نظیر در محمد شهر کرج " ( نامزد جایزه ی معماری سال 1389)   بعد از این که عکس های ویلا را خوب تماشا کردم نگاهم افتاد به لیست پرپیمانه ی امکانات و ردیف اول را خواندم : 1) زمین : به مساحت 4375 متر مربع و سند دار و دهانم مثل یک نهنگ عظیم الجثه باز ماند  و خطاب به ارغوان که گوشه ی هال کنار شومینه ی کز کرده بود و سوال های امتحانی طرح شده را تایپ می کرد گفتم : ـ اینجا رو باش ! ـ چیه ؟ چی شده ؟ ـ ببین چه خبره می خوان کاخ رو به جای ویلا بفروشن . مثل این ادارات و شرکت ها که که مجبوری به خاطر اینکه استخدام ت کنن با مدرک لیسانس بگی که دیپلم داری ... بعد از ردیف یک رفتم سراغ بعدی : 2) ساختمان : دارای 720 متر مربع ویلای دوبلکس فوق العاده لوکس به انضمام 38 متر مربع سرایداری و پارکینگ مسقف . ارغوان پرسید : ببین قیمتش رو زده ؟ سریع چشم گرداندم و پایین صفحه سمت راست عددی یازده رقمی را دیدم . چند بار زیر لب تکرار کردم اما لاکردار از زبانم خارج نمی شد . به هر زحمتی بود مثل آدمی الکن گفتم : ـ یا.. یا.. یازده میلیارد تومن . ارغوان گفت : ـ خوش خیال ویلا رو نمی گم . ببین سرایداری رو جدا نمی دن ؟!!! من که هنوز دود از کله م بلند بود . گفتم : ـ یا خدا ! این ها رو کیا می خرن ؟! بعد با این حال نزار رفتم سراغ ادامه ی آگهی : 3)سایر مشخصات : سیستم هوشمند فول کنترل ـ سقف بلند به ارتفاع 5/5 متر با امکان نورپردازی ویژه در سقف و کف بنا ـ چیلر سقفی ژاپنی جهت سرمایش و گرمایش ...   خلاصه این لیست مشخصات آن قدر طویل بود و خارج از تصور ما بچه دهک پایینی ها که بی خیال تایپ بقیه اش شدم . اما چشمم مانده بود رو این کلمات قرمز انتهای صفحه : بازدید با تعیین وقت قبلی  و به این پیامکی که چند وقت پیش از سعید رسیده بود فکر می کردم : « اختلاف طبقاتی یعنی اینکه وقتی یک خودروی پراید کنار یک پرادو می ایستد دهن رانند پراید با خ.ا.ی.ه راننده پرادو در یک سطح باشند !!! »  " صد البته دور از جون خانم ها و آقایون ! "