صبح امروز، در فاصله ی میان دو پیاده رو شرقی و غربی خیابانِ بهار، که در امتدادش به سمت شمال به میدان دماوند می رسید عاشق شدم. عاشق قطرات زلال باران که روی چمن ها نشسته بودند.

  و چه خوش اقبال بودم که هیچ رهگذری بویی از این ماجرا نبرد !