آخرین روز از یک هفته ی داغ بر شلوغ ترین دروازه ی خروجی شهر خواهم ایستاد نظاره گر بر کودکانی که عازم سفرند دخترکان و پسرانی خندان . من در دستی آتش گردان و در مشتی دیگر پر از اسپند دود سپید و زمزمه ی اُرادم را بدرقه ی راهشان خواهم کرد . سفر به سلا ...