در چهارمین دهه از زندگی ام

انگار

تناسخی رخ داده است

و من اکنون هیزمی خشکم 

از تنه ی بیدی مجنون 

و حتی شاید تاکی پیر 

در تنوری 

که به انتظار پخت نان 

به دست های ظریف دختر گیسو بافته ای 

که گونه هایش از هرم آتش 

گلگون خواهد شد 

نشسته ام .