از شادی ها
+
۱۳۹۲/۷/۴ | ۱۹:۱۳ | رحیم فلاحتی
شعری می خواندم از " علی اکبر گلباش " ، دیدم چقدر ساده و به حال و هوای این روز ها نزدیک است و به عبارتی حرف دلم را گفته است . ارغوان خوشش نیامد و گفت : « ما
که فقیر نیستیم ! »
گفتم : « آدم نباید فقط به لحاظ مالی فقیر باشد ، از جنبه های دیگر هم می توان فقیر بود .»
می گویند
چرا از شادی ها نمی نویسی ؟
راستی
شادی چیست
که از آن بنویسم ؟
می گویند
زندگی
همه خنده و سرخوشی ست
من که
نخندیده ام
از آن بنویسم
خیلی خواستم بخندم نشد ...
با فقر و نداری
دست به گریبان بودم و با غصه ها
یک روز را هم
بی اندوه
سر نکردم
تا از شادی بنویسم .
علی اکبر گلباش ، با اطلسی ها پیر شدیم ، عاشقانه های شعر ترک ، ترجمه عزت جلالی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.