کودک متولد شده با گذشت زمان رشد می کند و در گذرش از کودکی به نوجوانی این حس که کمتر به پدر و مادرش شبیه است آزارش می دهد . سوال هایی در ذهنش بوجود می آید . چرا او بینی اش به زیبایی پدر و مادرش نیست ؟ چرا لب و گونه هایش را از مادر به ارث نبرده ؟ دور کمر و شکم . ابروها و حتی ناخن هایش ؟!  روزها در پی هم می گذرند اکنون جوان به توانایی های جراحی زیبایی و پلاستیک و حتی تکنولوژی ایمان پیدا کرده است . می داند در آستانه ی ازدواج می تواند آپشن های خود را بنا بر خواسته ی همسرش انتخاب و تغییر دهد،ترمیم و حتی جراحی کند و از رنگی به رنگ دیگر در آورد .  مثل همان کاری که پدر ژپِتو با یک قطعه چوب کرد و از آن عروسکی زیبا و سخنگو ساخت ! « سلام پینوکیو ! »