خودزنی در سه دقیقه و سی و سه ثانیه
سه سال طول کشیده بود تا یکی یکی فیلم ها را از گوشه و کنار فضای مجازی دانلود کنم . زیرنویس هماهنگ پیدا کنم و بر اساس نام کارگردان دسته بندی شان کنم . بعضی از آنها را چند بار دیده بودم و سعی کرده بودم چیزی از آنها را به خاطر بسپارم . اما گاهی چنان می شد که هیچ چیز از آن ها را به یاد نمی آوردم. تا دقایقی از تماشای شان می گذشت و نمی توانستم با قاطعیت بگویم که آن را دیده ام یا نه ! و تردید به سراغم می آمد. تردیدی که همه چیز را به سخره می گرفت . این آرشیو ساختن ها و انباشتن ها . جا برایم تنگ شده بود . جا برای آن ها هم تنگ شده بود. انگار آن ها هم از این وضعیت ناراحت بودند . کمی فکر کردم . فقط کمی . و با یک حرکت همه را حذف کردم و فضا کمی بازتر شد.
الان که به موضوع فکر می کنم یادم می افتد که مستند " فی فی از خوشحالی زوزه می کشد " هم در بین فیلم ها بود. بهمن محصص در این مستند دلایل از بین بردن آثارش را می گوید . آثاری که خواهان بسیاری داشت و او با بیرحمی همه را پاره کرده و شکسته و ازبین برده بود. آری ! فی فی از خوشحالی زوزه می کشید ...
نه نه😁😂
البته ما آنچنان آرشیو نداریم...چون خیلی فیلم میبینیم اصلا نمیشه نگه داشت😁فقط چندتا داریم الان و بقیه رو هر موقع میبینیم پاک میکنیم
منم دقیقا همین کار رو میکنم. همین آرشیو ساختنها. یعنی ممکنه منم یک روزی همه رو حذف کنم؟
حیف.
وای منم اینجوری ام که بعضی فیلم ها رو یادم نمیمونه دیدم یا نه و چون من و بابا خیلی باهم فیلم میبینیم ، همش شاکی میشه چرا یادت نیست بابا این همون فیلمه و کلی توضیح میده😁😁😁