آبلوموف

و نوکرش زاخار

دیر آمدنت دشوارترین حدیث موثق ام بود.

+ ۱۳۹۴/۱۲/۱۵ | ۱۵:۰۳ | رحیم فلاحتی

  پیداست دیر آمدنت چه بر سرم آورده ؟!

صمد کجایی دریابی ماهی کوچک ات را ؟

+ ۱۳۹۴/۱۲/۱۳ | ۲۲:۴۲ | رحیم فلاحتی

  دوباره نم نمک بهار در حال نزدیک شدن است. اگرچه آمدن بهار نوید زنده شدن دوباره ی طبیعت است و فصل شکوفه و گل و بلبل اما یک موجود کوچک و دوست داشتنی در این میان سرنوشتی تلخ در انتظارش است . 

گذری با احتیاط !

+ ۱۳۹۴/۱۲/۱۲ | ۲۲:۰۹ | رحیم فلاحتی

  برایم عجیب بود. بارها از کنارش گذشته بودم. اما هیچ وقت نفهمیده بودم چه نوع سلیقه ای باعث بوجود آمدن و یا خلق چنین اثری شده است. آن ریسه و سرپیچ های بدون لامپ. کلمات نقش شده روی در و قسمتی از آن که مسدود و باقی کار رها شده بود. همه و همه برایم جای سوال داشت.

  همیشه می ترسیدم در گذر بعدی ام از مقابل آن در، چند شمع نیم سوز و آب شده ببینم که پای آن روشن شده است !

مویرگ هایی در آسمان

+ ۱۳۹۴/۱۲/۱۲ | ۰۱:۰۰ | رحیم فلاحتی

  *  من عاشق شکست نور از بین درخت ها هستم .

  * من شیفته ی انعکاس تصویر درخت ها بر روی آبگیرها و دریاچه ها هستم.

  * من همیشه دلداده ی درختانی بوده ام که هر چند ریشه در زمین داشته اند اما سرسپرده ی آسمان بوده اند.

  * من عاشق درخت ها هستم.

امید واهی به عرض شانه هایم !

+ ۱۳۹۴/۱۲/۸ | ۲۲:۱۷ | رحیم فلاحتی

  امیدی به گشایش و رونق این دکان نیست !

+ حال و احوال این روزهایم .

فراموشی

+ ۱۳۹۴/۱۲/۳ | ۲۲:۲۶ | رحیم فلاحتی

  این که ببینی خانه ای فراموش شده، به اندازه ی آدمی از یاد رفته و تنها ناراحت کننده و غم انگیز است !

مادران دریا ـ پدران دریا

+ ۱۳۹۴/۱۱/۲۱ | ۰۱:۴۳ | رحیم فلاحتی

صاحبخونه داریم تا صاحبخونه !

+ ۱۳۹۴/۱۱/۱۹ | ۰۰:۴۳ | رحیم فلاحتی

 

    شما یک در صد احتمال بدهید که اگر یکی از نویسندهای این تبلیغات دیواری دست صاحب این خانه می افتاد چه می شد؟!!!

کو اعصاب !

+ ۱۳۹۴/۱۱/۱۷ | ۲۳:۳۰ | رحیم فلاحتی

 +  این یکی ش رو تا به حال ندیده بودم! مدیون ام هستید اگه فکر کنید این تابلو کنار یک خیابان اصلی و یا حتی فرعی نصب شده باشه.

برخورد از نوع چندم ؟!!

+ ۱۳۹۳/۱۰/۱۷ | ۱۰:۵۷ | رحیم فلاحتی

* روزنامه ی شرق

آبلوموف
آبلوموف
« صدای همهمه می آید
و من مخاطب تنهای بادهای جهانم »

سهراب سپهری


« دانایان ناموختگانند
آموختگان، ندانند »

لائو دزو
آرشیو