نمی دونم چرا یاد این شعر از لنگستون هیوز افتادم به ترجمه ی شاملو:
هارلم
سر یه رویای جور دیگه چی میاد؟ مث ِ کیشمیش زیر آفتاب میخشکه؟ یا مث ِ یه زخم سیم میکشه و چرکابهش راه میافته؟ یا مث ِ گوشتی که بگنده تعفنش عالمو ورمیداره؟ یا مث ِ مربا روش شیکَرَک میبنده؟ شاید مث ِ یه بار سنگین شونه رُ خم کنه. یا شایدم ــ بومم! ــ منفجر شه.
دوست عزیزی گفت از کالوینو هر کتابی دستت رسید بخون من تازه شروع کردم ولی این کتاب عالی بود به دلم نشست منم از قول اون دوست عزیز به شما توصیه میکنم بخونید هر چند سلیقه ها متفاوته ولی فکر کنم خوشتون بیاد
۱۷ اسفند ۹۴
پاسخ
بله ! ممنونم از نویسنده های دوست داشتنیِ . " بارون درخت نشین " ش رو خوندم و هنوز توی حال و هوای زندگی روی درختم :)
تصوری که از خونه های شمالی توی ذهنم باقی مونده این شکلیه. چندین سال از بچگیام توی کوچه هایی گذشت که خونه های این مدلی داشتن و من عاشق لمس خزه های روی دیوارای مرطوبم + با اجازه این عکس رو ذخیره میکنم تا برای مدتی تصویر زمینه ویندوزم باشه.
۲ خرداد ۹۶
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
آبلوموف
آبلوموف
« صدای همهمه می آید و من مخاطب تنهای بادهای جهانم »
:|
همیشه خندون باشید :)
سر یه رویای جور دیگه چی میاد؟
مث ِ کیشمیش زیر آفتاب
میخشکه؟
یا مث ِ یه زخم
سیم میکشه و چرکابهش
راه میافته؟
یا مث ِ گوشتی که بگنده
تعفنش عالمو ورمیداره؟
یا مث ِ مربا
روش شیکَرَک میبنده؟
شاید مث ِ یه بار سنگین
شونه رُ خم کنه.
یا شایدم ــ بومم! ــ
منفجر شه.
من اون مربای شیکرک بسته ام :)))
از نویسنده های دوست داشتنیِ . " بارون درخت نشین " ش رو خوندم و هنوز توی حال و هوای زندگی روی درختم :)
ببینم
درد هم داری؟!
:))
رو این کلیک کردم گفتم شاید لینکه///
عامو رحیم سرکارم می زاری؟ قهرم اصلا.خخخخخخ
:))
اون فاصله رو می گید ؟! نه . اتفاقی بوده . الان دیدم:)))
یکی از کوچه های انزلی .
+ با اجازه این عکس رو ذخیره میکنم تا برای مدتی تصویر زمینه ویندوزم باشه.