نسیان
+
۱۳۹۹/۲/۱۱ | ۱۳:۲۸ | رحیم فلاحتی
چیزی به یاد ندارم . شاید اینطور می خواهم. فراموشی بهترین کار است .تسکین می دهد. گاه فکر می کنم این کار بی زحمت امکان پذیر است . بی خوابی می کشم. پهلو به پهلو می شوم . خودخوری می کنم . نفس های عمیق می کشم . و با آه بلندی بیرون می دهم. فکر می کنم چیزی نشده است . حادثه ای اتفاق نیفتاده است. اما در واقع اینطور نیست. فقط و فقط خواسته ام چیزی را پنهان کنم. گوشه ای رهایش کنم تا غبار ضخیم فراموشی روی آن بنشیند. اما کمتر اتفاق افتاده است . خواب را حرام کرده ام. خوراک را حرام کرده ام . اما تا خواسته ام فراموش کنم . کسی گفته است : « یادم تو را فراموش ! » و من باخته ام . من شرط را باخته ام . من چیزی را فراموش کرده بودم که نباید فراموش می کردم . من چیزی به یاد ندارم !
پاسخ
ممنونم !
من دچار فراموشی ام . سعی می کنم . صحبت از چه بود نمی دانم !
۱۱ ارديبهشت ۹۹
جالب بود.
زندگی،به نظرم بازی دقت و حافظه است.
و چه چیزی بدتر از game over شدن. تازه ممکنه بعضی مواقعover نداشته باشه،تکرار نداشته باشه..