لطفن آویزون نشوید!
در خیابان قدم می زنم و چشم می گردانم . همزمان دوربین کوچکی و یا تلفن همراهم آماده است . نمی شود از خیلی از این اتفاق های کوچک چشم پوشی کرد. من عاشق طنزی که در این هشدار بود شدم . نظر شما چیست ؟ اگر حس و حالی بود برایم از نگاهتان را بنویسید !
خوشم میآد هیچکس هم بهش اهمیت نمیده. شایدم در اون دنیا مردم به صحبتها و عقاید یکدیگر احترام میذارن.
+دیگه خیلی دارم زیاده روی میکنم.
عکس جالبی بود :)
آویزان شدن به چیزی که پایدار نیست. اما فعلا متعادل است.
در فیزیک به چنین چیزی می گویند تعادل ناپایدار. در سیالات هست. در جاهای دیگر هم هست. در خارج از فیزیک هم حتی در عالم معرفت و ایمان هم هست. که آویزان شویم به چیزی ناگسستنی. بگذریم.
نکته اینجاست:
انگار درخیابان هم هست!
یک کشف جدید...!
((:
شما هم اینطور هستید که بعضی از این موارد رو که میبینید بگید: این اگر تو محل ما بود بلاگر خوبی از کار درمیومد؟ ((:
قدیما پشت خونۀ همسایهمون یک زمین خالی بود. مردم زبالههاشون رو همیشه میریختن پشت خونۀ همسایه. همسایه هم یک روز با رنگ آبی روی دیوار نوشت: لطفاً آشغال نریزید.
ولی خب مردم گوش شنوا نداشتند و باز هم آشغال ریختند. آقای همسایه هم این بار با رنگ سیاه نوشت:
لعنت بر پدر و مادر کسی که در این محل آشغال بریزد!
خلاصه که امیدوارم کار این رفیقمون به اینجاها نکشه دیگه. :))
سلام برادر در اولین برخورد با تیترِ یادداشتت مواجه شدم با عکسِ آواتارِ خودت تو مدیریتِ وبلاگم که آویزونه. لبخندِ معنا داری زدم. که ببین کی میگه لطفا آویزون نشید؟ کسی که خودش مدتهاست آویزونه.
دو -بیشتر از موتور اون آقای قرمز پوش و اون خانم پیر توجه منو جلب کردم که انگار واقعا آویزونن. بعد اون بابایی که نشسته. بعد فکر کردم با این شرایطی که تو اون محیط وجود داره و تو اون همهمه و آویزون بازار، خوب چرا این بدبخت رو موتور چند ده میلیونیش(چند صد؟) ننویسه لطفا آویزون نشید؟ میدونی که پیشگیری بهتر از درمانه.
سه: این برچسب آویزون نشید رو ما خیلی زیاد میبینیم. معمولا هم نمینویسن. بیشتر با نگاه و رفتارشون این دستور رو بیان میکنن. ما تو شهرمون زیاد داریم اغلبشون یا پسر و دخترای شهردار و فرماندار و شوارای شهریان، یا اوناییَن که معلوم نیست باباهاشون از کجاشون درآوردن که یه ماشین چند صد میلیونی انداختن زیر پاهاشون.
و در آخر... داداش شما هم لطفا از آویزونی در بیا. یه بار برای اینکه چهرت رو خوب ببینم مانیتورمو چرخوندم.
من اگه بودم زیرش مینوشتم: "یا بنویس آویزون نشید، یا بنویس آویزان نشوید، نوشتن آویزون نشوید، درست نیست" :دی
بله، همون نگارندهی محترم منظورمه. (:
+اتفاقا من شیفتهی همین آویز”و“ن و نش”و“ید شدم. ((:
آویزون نه آوایزان! اشاره به نوعی آدم دارد که کنه وار به دنبال خون تازه و دست اول است! اینجا هم موتور انصافا موتور باحالی ست! معلوم است که کسی آویزان آن نمی شود، اما هستند کنه هایی که مترصد فرصتی برای آویزون شدنند!!
:))
+فکر کرده کیه..ولی خب خوشگله :))
+فکر کنم چون اینو گفته اون آقا ناراحت و ساکت و خسته رفته نشسته رو صندلی.
+خود برگهای که این جمله روش نوشته شده؛ آویزونه!