خانه ی همسایه
+
۱۳۹۷/۱۱/۲۴ | ۲۰:۲۴ | رحیم فلاحتی
امروز به این هایکو برخوردم و فهمیدم معنی " کم گوی و گزیده گوی چون دُر " چقدر زیبا و دوست داشتنی می تواند باشد و من به نوبه ی خود در نوشته هایم چقدر حرف اضافه زده و می زنم .
نه، نه به خانه ی من
آن ناشناس چتر در دست
رفت به خانه ی همسایه ی من .
و نشستم به بازی خیال . چک چک باران . پنجره ای بخار گرفته و چشم انتظاری ...
+ عکس از : رحیم فلاحتی
مکان: خانه ی هنرمندان ، تهران
بندباز
قدیم تر ها که انگاری روزها دو برابر روزهای حالا بود، هیچ اصراری به کم گویی و گزیده گویی نبود... مثنوی ها می سرودند و دیوان ها سیاه می کردند و قصه ها هزار و یک شب طول می کشید! حالاست که همه مان با ساعت های دیجیتالی حساب زمین و زمان را دست گرفته ایم و وقت هیچ کاری را نداریم!
۲۸ بهمن ۹۷
پاسخ
هزارش را باخته ایم و یک شب اش باقیست !
۲۸ بهمن ۹۷
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.