جان و جانی
+
۱۳۹۷/۴/۱۳ | ۰۰:۴۱ | رحیم فلاحتی
این ماه های بهار و تابستان به اندازه ی تمام عمر رفته نامه نوشته ام . نامه هایی روی کاغذ کاهی که همواره مرا سرشار از اشتیاق به نوشتن می کنند.هر روز به انبوه صفحاتی که روز به روز قطورتر می شوند نگاه می کنم و دست می کشم. گاهی اوقات روزی هشت تا ده صفحه. نامه هایی با مخاطب خاص که آنها را بی جواب نمی گذارد. هر نامه ای با نامه ای پر احساس تر و موشکافانه تر پاسخ داده می شود.
من خطاب می کنم: سلام جانی
او خطاب می کند : سلام جان
و کلماتی که رج می شوند تا شاید گوشه ای از باورها و سلیقه ها و خواسته های هم را در پیش چشم دیگری نمایان تر کند و نظر او را جویا شود و امکان های دیگری را بسنجد .
و همچنان این روند ادامه دارد . شاید روزی این مجموعه سر و شکلی بگیرد برای کنار هم قرار گرفتن با اسم نامه های جان و جانی . به امید آن روز !
ه
پری شان
مشتاق خوندنشون!!!
۱۳ تیر ۹۷
پاسخ
چشم :)))
۱۳ تیر ۹۷
بندباز
درود بر آبلوموف عزیز
به به! پس خودمون رو برای یک جشن امضا آماده کنیم، به ما هم امضا می دید؟!
۱۳ تیر ۹۷
پاسخ
سلام
من خودم جلوتر تو صف کتاب شما زنبیل گذاشتم آبجی :)))
۱۳ تیر ۹۷
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.