تو اونور جوی من این ور جوی ...
سال هاست در بسیاری اماکن عمومی و مراکز تحصیل و وسایل نقلیه ی عمومی تفکیک جنسیتی اعمال می شود. و در این میان چیزی که باعث تعجبم شده اعتراض هایی ست که گهگاه برای برهم خوردن این روال صورت گرفته است. خانم های بسیاری هستند که نگاهی متفاوت تر از آنچه که بر جامعه حاکم است به این مقوله دارند و عده ای موافق آتشین این تفکیک ها . و همواره تعداد زیادی از خانم ها در وسایل نقلیه عمومی دیده می شوند که با احترام در میان مردان از فضای این وسایل استفاده می کنند و هیچ حادثه ای که ارکان دین را به لرزه درآورد اتفاق نیافتاده است . حال آنکه آنچه که به عنوان خاطره ای زشت در ذهنم مانده ، برخورد چند خانم مسن و محجبه با مادری که پسری کم توان ذهنی بهمراه داشت و در قسمت زنانه ی اتوبوس بی آر تی سوار شده بودند. مادر به زحمت فرزندش را سوار اتوبوس کرده بود و آن چند زن بابت حضور آن جوانک چنان الم شنگه ای به پا کردند که مادر به گریه افتاد ... چند لحظه ای به جوانک خیره ماندم . نمی دانم از حرف های اطرافش چیزی می فهمید یا نه ؟ در عالم خودش بود و گهگاه از مادر چیزی می پرسید .
من هم مشابه چنین برخوردهایی رو از بعضی خانم های سن دار، داشتم. به شخصه بارها در قسمت آقایان سوار مترو شدم - البته قسمت آقایان مختص آقایان نیست - ولی همان احترام و آسودگی خاطر را تجربه کردم که در قسمت خانم ها - که مختص آنهاست :) - تجربه نکرده ام! بیشتر فشار بوده و حرفهای صدمن یک غاز! متاسفانه به خاطر محدودیت فضا و فکر!
بماند!
به گمانم آنهایی که چنین برخوردهای زننده می کنند دنبال یکجور انتقام گیری از مردان هستند. هر چه از شوهر، مردسالاری دیده اند، سر ِآن بنده خدای بیچاره خالی می کنند...
:(