خوب تو شهر ما تنها تنها تشریف میاری و صفا می کنی :)
ablomof.blog.ir
دو بار اومدم انزلی. هر دوش هم با خانواده. بار اول چیز زیادی یادم نیست. ولی این بار آخرش همین تابستان پارسال بود. سه روز اون جا بودیم و دو روز تو راه. مدرسه محل اقامتمون هم یه ربع پیاده با پارک ساحلی فاصله داشت. صبح اولین روز با بابام دعوام شد. رفتم اونجا. چون تو راه اومدن به مدرسه دیده بودمش می دونستم نزدیک محل اقامته. ولی پدرم ندیده بود. برای همین خیلی نگران شد.خخخخخخخخخخخ..
۳۱ فروردين ۹۵
پاسخ
پس با این حساب بابای مهربونتون از همون موقع اسم تون رو گذاشت: " گمشده " :)))
نمی خواهید از این تنهایی عزیمت فرمایید و اینجا جلوس نمایید؟!
(جلوس رو درست نوشتم؟! :)))
۶ ارديبهشت ۹۵
پاسخ
بندباز عزیز باید خدمت شما عرض کنم درگیر مسئله ی ودیعه مسکن و نقل مکان و پس لرزه های آن هستیم و رمقی نمانده :) آبلوموف بزودی خواهد نوشت . اگر انتقال خط ثابت منزل و دیگر کارها به سرعت پیش برود و مانعی بوجود نیاید ! ممنونم که مشوق هستید و همراه :))
با اجازتون میخوام نیمکت ابی وپیرمرد عکستون رو قرض بگیرم وقتی دلم برای کودکیهام وبابابزرگم تنگ میشه میام وبلاگتون وساعتها به بابابزرگ مهربون عکس نگاه میکنم لطفا قرض بدین تا این همه راه از جنوب نکوبم بیام شمال برای دیدنش :)
۸ ارديبهشت ۹۵
پاسخ
شما صاحب اختیارید :) امیدوارم حس خوبی رو منتقل کرده باشه . و چه خوب بهانه ای شده برای حضورتان :)
خوشحالم که اینطور بوده !
خیلی خوبه این عکس.
جوان و شاد و سرزنده باشی !
نیمکت ها برای فرار از تنهایی پناگاه خوبی هستن
امیدوارم هیچوقت احساس تنهایی نکنید !
ممنون :)
لامصبچه عکسی هم شده.
روحمان شاد شد
:))
ولی درهر صورت تنهایی پیرمرده رخت بر نمی بندد. از ما گفتن بود
خوب تو شهر ما تنها تنها تشریف میاری و صفا می کنی :)
ablomof.blog.ir
دو بار اومدم انزلی. هر دوش هم با خانواده. بار اول چیز زیادی یادم نیست. ولی این بار آخرش همین تابستان پارسال بود. سه روز اون جا بودیم و دو روز تو راه. مدرسه محل اقامتمون هم یه ربع پیاده با پارک ساحلی فاصله داشت. صبح اولین روز با بابام دعوام شد. رفتم اونجا. چون تو راه اومدن به مدرسه دیده بودمش می دونستم نزدیک محل اقامته. ولی پدرم ندیده بود. برای همین خیلی نگران شد.خخخخخخخخخخخ..
از پشت
توی گوشش
یک جوری که نترسد
پرسیدن این که:
به چی فکر میکنی؟
و پس از سال های دور و دراز
به خرمن گیسوانی چون شبق
که در این ساحل
به دست نسیم برخاسته از دریا سپرده می شد
می اندیشید !
ممنونم دوست عزیز :)
باید خدمت شما عرض کنم درگیر مسئله ی ودیعه مسکن و نقل مکان و پس لرزه های آن هستیم و رمقی نمانده :)
آبلوموف بزودی خواهد نوشت . اگر انتقال خط ثابت منزل و دیگر کارها به سرعت پیش برود و مانعی بوجود نیاید !
ممنونم که مشوق هستید و همراه :))
:|
امیدوارم حس خوبی رو منتقل کرده باشه . و چه خوب بهانه ای شده برای حضورتان :)
:|
ممنونم . چشم در اولین فرصت :)