تبی از نوع دیگر
+
۱۳۹۷/۱۱/۲۵ | ۲۱:۴۴ | رحیم فلاحتی
از پارسال که روزگارم به هم ریخت، به هذیان و تب هایم یکی دیگر هم اضافه شد. و این آخری که مثل مالاریا سال ها با من و در خونم بود تب عکاسی بود که حالا امانم را بریده . باعث شده متلک بشنوم . دوربینم را بقاپند و گلاویز شدن و شنیدن ناله و نفرین از متکدی های زن مترو که خیال کرده اند از آنها فیلم برمی دارم برای نهاد یا ارگانی . با همه ی مشقت هایی که عکاسی دارد اما دنیای شیرینی است ثبت لحظه ها . ثبت آدم ها و چهره های متفاوت شان و حتی رفتارشان در معابر عمومی. و در تنهایی کنکاش کردن بر روی خطوط چهره و حالت های صورت شان .
اگر روزی به عکاسی خیابانی برخوردید از او نهراسید . دوستانه برخورد کنید ! و حتی می توانید از او بخواهید نسخه ای از عکس تان را برای تان ایمیل یا تلگرام کند.
پری شان
خیلی وقتا عکسهاتونو که دیدم با خودم تصور کردم که احتمالا تو پشت صحنه ی این تصویر یه درگیری ای پیش اومده...
۲۶ بهمن ۹۷
پاسخ
نه به اون شدت :))
بیشتر اونایی که دارن کار خلاف می کنن می ترسن :)
همیشه هم بد نیست . باعث آشنایی و شنیدن نظرات مختلف می شه .
۲۶ بهمن ۹۷
بندباز
واقعا هم عکاسی خیابانی یه جور شجاعت می خواد که من ندارم. نه روی این کار رو دارم نه دل و جراتش رو. به خاطر همین رفتارهای پیش بینی نشده ی مردم! :))
درود بر شما. موفق باشید.
۲۸ بهمن ۹۷
پاسخ
یعنی یک جورهایی بچه پُر روییم :)))
۲۸ بهمن ۹۷
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.