امیر در دور دست
+
۱۳۹۷/۱۲/۲ | ۱۰:۰۳ | رحیم فلاحتی
این سرزمین حکایت و سرنوشت عجیبی دارد. بالا و پست های بسیاری را از سرگذرانده است. اما این در این سال های معاصر تمام آنچه را که در طول چندهزارسال براین خاک گذشته بود را یکجا برما نمودار کرد و در پیش چشممان قرار داد. جنگ، چپاول ... جنگ و چپاول ... دین فروشی ، وطن فروشی ... خودفروشی ... تا آن میزان که شاعری به زنهار آمده و می سراید : « کاوه ای پیدا نخواهد شد امید / کاشکی اسکندری پیدا شود* ... »
* مهدی اخوان ثالث
عکس از : رحیم فلاحتی
حورا رضایی
چقدر این شعر، شعر بود.
چقدر این حرف، حرف بود.
چقدر این درد، درده.
۲ اسفند ۹۷
پاسخ
درد و غم از تن و جان تان دور باد !
۳ اسفند ۹۷
بندباز
یک ملغمه ای ساخته اند که آدم را معلق و کله پا در زمان و مکان رها می کند!... این درد است... خیلی درد است... .
۵ اسفند ۹۷
پاسخ
روی جواب دادن به شما خیلی درنگ کردم اما چه بگویم . نسل سوخته ایم ....
۵ اسفند ۹۷
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.