من به خاک چنگ نخواهم زد !
+
۱۳۹۴/۶/۱۵ | ۱۵:۵۳ | رحیم فلاحتی
به کودک مغروق:
موج ها
چه پی در پی
پیشانی ات را بوسه می دهند
غافل از این که تو
گوش به زنگ
لالایی مادر
سر به بستری سرد
گذاشته ای
و من
نگاهم به دست های کوچک ات خیره مانده
تاکید می کنم ،
به دست های کوچک ات .
که چگونه پشت به این خاک
به این خاک آلوده ی نفاق
آرام گرفته است .
پس از تو
باد لالایی مادرت را
به کدام سو زمزمه کند ؟
رو به ساحل نفاق ؟
هرگز!
من زین پس نگاهم را
از تمام مادران آبستن
خواهم دزدید
خواهم دزدید
خواهم دزدید
...
وگرنه شرم
جانم را خواهد رُبود ...
.
+ گره خورد به پست هایی از بدمست و چهارشنبه