یوسفِ خواب دیده ...
+
۱۳۹۲/۷/۷ | ۰۹:۴۷ | رحیم فلاحتی
یوسف گفت : ای پدر در عـــالم رویا دیدم که یازده ســـتاره و خورشــــید و ماه مرا سجده می کردند .
یعقوب گفت : ای فرزند عزیز زنهار خواب خود را بر برادران حکایت مکن که بر
تو مکر و حسد خواهند ورزید . زیرا دشمنی شیطان بر آدمیان بسیار آشکار است .
برداشتی از آیات 4و5 سوره ی یوسف قصه
های قرآن همیشه برای من جذاب بوده اند . بخصوص قصه ی حضرت یوسف که دارای
فراز و فرود های جذاب و خواندنی ست . به چاه افتادنش ، نجاتش توسط
کاروانیان و فروشش . و ماجرای عاشقانه اش با زلیخا و ... فکر می کنم
تنها سرگذشتی است که در قرآن با این طول و تفصیل آمده باشد . در آیه پنجم
نصیحت یعقوب برای برحذر ماندن از حسادت برادران مرا به فکر واداشته است ،
حسادتی که انگار از قابیل به یادگار مانده است و برادر و برادرانی که باید
این صفت را تا ابد با خود یدک بکشند و خواسته و ناخواسته خونی پایمال شود !« انتشار داستان " غاز و قیچی " در کانون فرهنگی چوک »
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.