کوچک نیستم
+
۱۳۹۱/۱۰/۳۰ | ۲۰:۳۵ | رحیم فلاحتی
دفتر شعری را که ورق می زنی گاهی شعر یا شعرهایی هستند که دوباره و گاه چندین بار آنها را می خوانی و هر بار حس جدیدی از لابلای آن پدیدار می شود .
شعر زیر از دفتر « شعرهایی که تو گفتی » شهرام رفیع زاده آورده شده است .
کوچک نیستم
این کیف و
کتاب ها را نبین
توی دستم
آرام نشستنم را
توی این کافه
نبین
انگشت های جوهریم را نبین
و چند شعر چاپ شده ام را
خیلی هم کوچک نیستم
پاش بیفتد
بطری هم می شکنم
شیشه ی مغازه و ماشین را هم
همین طور
تازه
می توانم با یک دو ریالی
زنگ بزنم به خانه ی شما
این ضامن دار را هم گذاشته ام
به وقتش
نامردی نامردی می آورد
در ضمن یک کار دیگر هم بلدم
حواست باشد
می توانم گریه کنم .
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.