هیچ بود ، هیچ !
+
۱۳۹۲/۱۱/۲۸ | ۱۱:۱۶ | رحیم فلاحتی
یک سال می گذرد که رفته است . بی هیچ خداحافظی . امروز وقتی شماره اش را از میان دفتر تلفن همراهم حذف کردم ، بغضی که ماهها امانم را بریده بود ترکید . صورت گُر گرفته را روی مرمر سفید بالای سرش گذاشتم شاید تسکینی شود اما من می سوختم و سرمای بهمن ماه هیچ بود ، هیچ !
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.