هزار تومنی کوفتی !
دستگاه کارتخوانش قطع بود. می گفت :« این هم از مصائب اعتراضات دانشجویی در روزهای اخیره که باعث قشون کشیِ نیروهای امنیتی به اطراف دانشگاه ها و کندی اینترنت منطقه شده ». و عذرخواهی کرد. اسکناس درشتی دادم و او هم اسکناس دیگری پس داد . اما من هزار تومان بدهکارش شدم . و همین مثل خوره افتاده بود روی مغزم . از دانشگاه که برگشتم به سراغ جوانک کافه چی رفتم. دو هزارتومانی دادم و گفتم :« ببخشید ! هزار تومن به همکارتون بدهکار بودم » « قابل نداردی » گفت و نگاهی به درون دخلش انداخت. و گفت : « شرمنده ! هزاری ندارم . باشه بعدا حساب می کنیم » و من که نمی خواستم دینی به گردنم بماند یک دوهزار تومانی دیگر گذاشتم روی اسکناس قبلی و گفتم : « اگه یک پنج تومنی داشته باشی حساب مون درست می شه .» آن بنده ی خدا هم دوباره دخل را باز کرد و یک پنج تومانی را با چهارتومان من عوض کرد. تشکر کردم و راه افتادم .
کمی بعد پشت خط زرد ایستگاه ایستاده بودم. صدای ترمز قطار تمام گوشت تنم را مور مور کرد. وقتی به صورت کامل قطار از حرکت ایستاد و بوق مخصوص باز شدن درب های واگن به صدا درآمد.انگار چیزی همچون پتک برسرم فرود آمد. و وقتی فهمیدم چه خبطی کرده ام دیگر دیر شده بود. پا درون واگن گذاشته بودم و درب پشت سرم بسته شده بود. من بجای اینکه هزار تومان به کافه چی بدهم، هزارتومان اضافه هم از او گرفته بودم. و دو هزار تومان بدهکار شده بودم . در تمام طول مسیر برگشتم به خانه این فکر دست از سرم برنمی داشت و باز آن خوره با شدت بیشتری به سرکارش برگشته بود.
سلام
ولی منم تا وقتی خودتون شفاف سازی نکردین متوجه نشدم اشتباه کردید. =/
پسره هم که متوجه نشده.
پس معلومه خطای قابل پذیرشیه =)
(صرفا جهت دلداری =))) )
شماره ش رو از 118 بگیرید زنگش بزنید شماره کارت بگیرید بریزید به حسابش =/ یا دیگه همین فردا صبح اول وقت مرخصی بگیرید برید حسابتون رو تسویه کنید =/ خلاصه زیر دین مردم نباشید =)))
داداش به خوره ئه بگو بره من دوتومنیه یارو رو دادمD:
خواستم بگم بابا سخت نگیر ما کاسب جماعت با این یه قرون دوقرونا چیزیون نمیشه. بعد یادم افتاد گفتی دانشجو بوده. واقعا از گلوت پایین میره؟ پاشو چرا نِشستی؟
:)))
پیش میاد. من زیاد دچار اینجور حواس پرتی هستم. عوارض بالا رفتن سنه:)
ولی حس کلافه کننده ای هستش اینکه میدونی دینی از کسی رو دوش ت سنگینی میکنه حالا یه قرون دو هزار یا یه رقم درشت تر، خیلی فرقی نمی کنه.
واااای منم تو این قضیه خیلی خنگم و همیشه به طرف مقابل اعتماد می کنم چون میدونم احتمال اشتباه خودم زیاده
ظاهرا طرف مقابل شما از من خنگ تر بوده
کاشکی این خوره یه چیزی توی مایه های ویروس کرونا بود، بعد عمدا می رفتی توی صورت این مولتی میلیاردرهای رانت خوار و اون اختلاس گرها و خلاصه خیلی ها اون بالا مالاها عطسه می کردی... آخ چی می شد!!
اعصاب منم خورد شد حتی!