نه ساعت و ده دقیقه و یازده ثانیه
+
۱۳۹۸/۹/۴ | ۰۸:۱۳ | رحیم فلاحتی
امروز صبح شعر بلندی برایت نوشته بودم
که پیام بروزرسانی سیستم
مثل اجل معلق ظاهر شد
و با موافقت من برای انجام عملیات،
هر چه را رشته بودم پنبه کرد.
الان
دوازده دقیقه و بیست و چهار ثانیه است
در ذهنم مرور می کنم
آنچه را که پاک شده است
دوباره به صفحه برگردانم .
اما بخاطر نمی آورم.
امان از این حواس پرتی ...
عزیزم نگران نباش !
بگذار برایت بگویم
مضمون نامه اینچنین بود:
صبح که از خانه بیرون می زنم
بعد از نه ساعت و ده دقیقه و یازده ثانیه دوری
اشتیاق دیدن دوباره ات
بیقرارم می کند.
فقط همین !
پاسخ
سلام
باید بپرسم :))))
۴ آذر ۹۸
نوشتن از اشتیاق یک هنره. و شما هم هنرمندید. هر چقدر هم که از شوق بنویسین بازم کمه.
:)
۶ آذر ۹۸
پاسخ
ممنونم که افتخار دادید و خوندید :))
۶ آذر ۹۸
سلام.
فکر کنم همین براش کافی باشه 😊