قافله ی غم
+
۱۳۹۴/۸/۱۷ | ۱۳:۲۸ | رحیم فلاحتی
دوباره ابرهای غمگین از راه می رسند
همچون غافله ای زنجیروار
و کالای نهاده بر جهاز شتران
دامن دامن اشک
دیگر دلداری هیچکس را افاقه نیست
مگر باد، مگر نسیم
بویی، عطر گیسویی به همراه آورد
فقط نویدی از یار
و وعده ی دیدار دلدار
این قافله ی غم را
می تواند
از گریستن باز دارد.
چهل شبانه روز می گذرد
وهق هق ابرهای غمگین بریده نشده است
و همچنان می گریند!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.