عشق اهورایی
+
۱۳۹۱/۱۱/۱ | ۱۸:۳۴ | رحیم فلاحتی
خطوط ساحلمان ، خطوط چشمانت
و لب ساحلمان
اگرچه رنگ ندارد بسان لبهایت
صفوف جنگلمان فدای چشمانت .
کنار ساحلمان ز جای هر قدمت جوشش آب است که بر جا مانده
و برکت عبور تو از این دیار چشم نواز
همه نیکی ها و عشق اهورایی را
به مهمانیمان فراخوانده است .
نه فانوس کشته به باد
نه قایق شکسته به موج
و نه آبسکون که غرق شد در آب
مرا داغدار حادثه نخواهد دید .
به وضوح می بینم
اثر رقص موزون تو را
در کنار ساحل
و دلم پر طپش تر از هر وقت است .
سرنوشتم امروز
همچو قویی سپید است بر آب برکه ، زیر نور مهتاب
برکه رنگش از چیست ؟
همه اندام تو است
و تو هم سیمینی !
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.