شاه بچه ی چموش !!!
من از بیهقی در شگفتم . آیا برای نوشتن تاریخ این خاندان باید اینقدر مایه می گذاشت. جمله ی اول و آخر این گزیده قابل تامل است :
« و از بیداری و حزم و احتیاط این پادشاه محتشم* ـ رضی الله عنه ـ یکی آن است که به روزگار جوانی که به هرات می بود و پنهان از پدر شراب می خورد، پوشیده از ریحان خادم فرودِ سرای خلوت ها می کرد و مطربان می داشت مرد و زن که ایشان را از راه های نبهره1 نزدیک وی بردندی. در کوشک باغ عدنانی فرمود تا خانه یی برآورند خواب قیلوله2 را، و آن را مزمّل ها3 ساختند و خیش ها4 آویختند چنانکه آب از حوض روان شدی و به طلسم5 بر بام خانه شدی و در مزمّل ها بگشتی و خیش ها را تر کردی. و این خانه را از سقف تا به پای زمین صورت کردند،صورت های الفیه6 ، از انواع گرد آمدن مردان با زنان، همه برهنه، چنانکه جمله ی آن کتاب را صورت و حکایت و سخن نقش کردند. و بیرون این صورت ها نگاشتند فراخور این صورت ها. و امیر به وقت قیلوله آنجا رفتی و خواب آنجا کردی، و جوانان را شرط است که چنین و مانند این بکنند. »
* سلطان مسعود
1ـ نبهره : پوشیده و مخفی
2ـ قیلوله : خواب نیمروز
3ـ مزمل ها : خم ها و کوزه های بزرگ، حوض های کوچک
4ـ خیش ها : خار سبز یا پارچه ی کتانی نامرغوبی که بر در یا پنجره ی اتاق نهند و آب زنند تا با جریان باد هوای اتاق را خنک کند.
5ـ طلسم : نوشته ای شامل اشکال و ادعیه .
6ـ " الفیه و شلفیه " کتابی مصور از ارزقی هروی شاعر قرن