سحرگاه سیزدهم دی ماه 98
بیش از بیست و چهار است که به حادثه ی سحرگاه روز سیزدهم فکر می کنم . به حادثه ای که تیتر اول بسیاری از خبرگزاری ها شد. حادثه ی ترور سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس . به طیف های مختلفی از مردم فکر می کنم که در برابر حادثه واکنش های متفاوتی داشتند. گاه شادی و گاهی غم و تاثر. و فضای مجازی و غیرمجازی پر شده است از سخنانی که وقتی به موقع عمل برسد می تواند صد و هشتاد درجه چرخش داشته باشد . به تبریک و تسلیت ها فکر می کنم. به برنامه های صدا و سیما که انگار برای این موضوع آمادگی داشته و برنامه های ضبط شده ای از آشنایان دور و نزدیک شهید تدارک دیده است. بیش از همه به آن دختر ی از خانواده ی شهدا فکر می کنم که در ملاقاتی از حاج قاسم سلیمانی درخواست انگشترش را کرده بود و در مقابل حاجی از او خواسته بود در زیارت حرم امام رضا از او طلب شهادتش را بکند . مدام به این فکر می کنم که چرا افرادی با این چنین تاثیرگذاری در موارد استراتژیک منطقه به اذعان دوست و دشمن ، باید به مرگ و شهادت بیاندیشند ؟ ... آیا آنها هم به اینکه این دنیا با چنین حکامی افق روشنی نخواهد داشت ایمان دارند ؟ چرا ما را وعده ی آن جهانی شیرین تراست ؟ وعده ی بهشت ... وعده ی بهشت ... بهشت .مگر ما نباید تمام عزم خود را برای عبد و عبید بودن در این دنیا به کار ببریم ؟ و این را تسری بدهیم ؟ نمی دانم چرا این عقاید مرا به سمت پوچ بودن تمام حرف هایی که در مورد حق و حقیقت دنیوی گفته شده است سوق می دهد . و هر لحظه به دروغ هایی پی می برم که بنیان هر آنچه در ذهن دارم را بر هم می ریزد .
نگفته دعا کن برم بهشت، گفته دعا کن شهید بشم. هرکسی بهشت میره که شهید نشده!
بعدم منظورشون این نبوده دعا کن بمیرم، یعنی گفته دعا کن ”هروقت“ قراره بمیرم این مدلی بمیرم.
اینا خیلی باهم فرق دارن. منظور این افراد استراتژیک درست درک نشده.
به نظرم فقط فکر کردن خوب نیست مرد میدان باید بود همچون سردار بزرگ و مرد عمل، حاج قاسم سلیمانی. مردانگی غیرت،تفکر ، شعور و معرفت، همه را در این اسطوره بی بدیل جمع می بینم. این روزها ژست روشنفکری گرفتن بی پشتوانه تفکر عمیق و معرفت مد شده...
سلام
به نظر من اون مردها و زنهایی که در شرایط موجود جامعه با هزاران سختی و مشکل هنوز با غیرت و حفظ آبرو و عفت برای زندگی شون تلاش می کنند، به مراتب هزاران بار قهرمان تر و اسطوره تر از هزاران اسم و عکس و بوق و کرنا هستند.
@دختر بندباز
بله همینطوره مردم سرزمینمان مردم مظلومی هستن. سیاستمداران فریبکار با وعده های پوچ با رای مردم زودباور روی کار می آن و عرصه رو با ناکارآمدی به مردم این سرزمین تنگ می کنند. و از هر ظالمی ظالم ترند از قبل مردم زندگی های آنچنانی دارند و با سیاست های خودخواهانه شأن ککشان نمی کرد چه بر مردم می گذرد. اما...
اما حاج قاسم سلیمانی کجای این ماجرا ست سرباز با اخلاص و همیشه بیدار این خاک بود. شب پر کشید و آسمانی شد در حالی که من و تو در سایه رزم او در خواب ناز بودیم. من هم از سیاست کثیف امروز ایران نفرت دارم اما بی انصاف نیستم. نمیدونم مراسم تشییع رو در عراق و ایران می بینید؟ این ها مردمان کمی هستن؟ چرا سردار رو دوست دارن؟
جوابش یک کلمه است. اخلاص
خانم مجد
سلام
در جواب صحبت شما فکر می کنم لازم است به چند نکته ی مهم دقت کنیم
اول اینکه متن اصلی به دنبال قضاوت یک شخص خاص نیست، درباره ی اصل اسطوره سازی ست. و اینکه چه کسانی با چه دیدگاه هایی برای اسطوره سازی انتخاب می شن!
مثلا هیتلر هم در زمان خودش اسطوره ای بود و اگر فیلم های استقبال مردم را از او دیده باشید متوجه می شوید که چنین استقبال هایی دیگر در تاریخ تکرار نشده اند. (اشتباه نکنید! منظورم مقایسه ی این دو نفر نیست.) مردم قهرمان می خواهند و در هر زمانی هزاران نفر کاندید اسطوره ای وجود دارد منتها هر کسی انتخاب نمی شود. اینکه قهرمان یک ملت چه تفکر و انتخاب و عملی داشته باشد تعیین کننده ی سرنوشت آن ملت است.
اگر مردم (کل مردم نه یک عده ی منتخب) به واقع احساس امنیت می کردند، این امکان را داشتند که در اعتراضات آبان به همین اندازه در خیابانها حضور پیدا کنند و تلویزیون هم نشان شان بدهند. پس می بینید الان یک شکاف در تعریف مردم و امنیت داریم؛ کدام مردم؟ کدام امنیت؟ برای من یا شما یا همه؟!
یادمان باشد انسان ها در محضر خدا با هم برابرند مگر در ایمان شان که آن را هم فقط خدا می داند. و همین انسانها بی نهایت تفکر وعقیده ی متفاوت از هم دارند که اگر این را درک می کردند و پذیرای عقاید مخالف خود بودند اینقدر جنگ و خونریزی نداشتیم.
و در اخر اینکه در مقوله ی جنگ هیچ قهرمان یا برنده ای وجود ندارد. هر سردار و سپهبد و ژنرالی تنها برای یک عده شاید در کشورش قهرمان باشد، همین فرد در کشور مقابل یک جنایتکار جنگی محسوب می شود. و ما با چه معیاری می توانیم در کشتن یک انسان به انسانی دیگر مدال بدهیم؟ آنهم وقتی که پروردگار اینقدر در خصوص حفظ جان انسان ها تاکید کرده است.
حرف از هیتلر زدم یادم افتاد چه میل شدیدی به حذف ادم هایی پیدا کرده ایم که با ما موافق نیستند. اول دعوتشان می کنیم که پای خوان ما بنشینند بعد که خوب منت بندگی و دست پرورده گی بر سرشان گذاشتیم، برایشان حد تعریف می کنیم و اگر سرپیچی کردند برچسب های آنچنانی بهشان می زنیم تا هر کجا رفتند بقیه آنها را بشناسند: پیشانی سفید!! و بعد در وقت مناسب حکم حلال بودن خونشان را صادر می کنیم و تمام! پاکسازی اینطوری اتفاق می افتد. حذف مخالف، پاک کردن صورت مسئله است. اتفاقا کاش پیش از هر عملی یک عالمه فکر کرده باشیم ، اگر عمل ما باعث خانه خرابی عده ای حتی اندک می شود، کاش فقط به ان فکر کنیم و مرتکب عملش نشویم... ته تهش توی یک متر خاک و با یک متر پارچه جایمان است، آنهم اگر گیرمان بیاید.
و درباره ی مردم زودباور؛ اتفاقا من یکی از همون مردم هستم که رای دادم، منتها اسمش زودباوری نیست. چرا که از بین دو کاندید ممکن!! وقتی دیدم یکی دارد با تتلو عکس یادگاری می اندازد از دیدن آن همه حجم ناآگاهی نسبت به شرایط جامعه در آن کاندید ترسیدم! که اگر ایشون ضمام امور به دست بگیرند چه خواهد شد؟!
بماند که کلا مقوله ی انتخاب و انتخابات در کشور ما - در هر سطح و رده و زمانی - یک طنز بی مزه و نخ نماست. اما خوب نیست مردم را برچسب گذاری کنیم.
سلام
@ اسطوره تفکر و معرفت
@ اسطوره زنده
@ شیرمرد
@ ژنرال صلح
@ حاج قاسم سلیمانی
@ امیر دل ها
@ پهلوان زنده
@ ژنرال ظلم ستیزی و آزادگی
@ مرد بزرگ
@ حقیقت و مردانگی
@ سرباز مدافع امنیت و آرامش میهن
عزیز دل، امروز قلب ها، پیکر پاکت را تشییع کردند. محشری بود. اقیانوس عشق و قدردانی مردم پیکر ت را تا جایگاه آرامش ابدی ت بدرقه کردند.
حاج قاسم! شهادت مبارک.
خداحافظ مرد عشق و صلح. خداحافظ مرد بااخلاص. خداحافظ نماد قدرت و افتخار ایران.
پرنده ای که پر پرواز گرفت در لانه ماندنش سزاوار نیست. اکنون همه آسمان جولانگاه توست. سبکبال سیر کن. آسمان به خود می بالد که همچون تویی را در آغوش دارد.
مرد بزرگ اسطوره ظلم ستیزی و آزادگی، قاتل داعش و تروریست، عاشق شهادت سفرت قرین رحمت.
می دانی سردار، دنیا تا بوده قهرمان ها آمده اند و رفته اند. اسطوره ها کم نبوده اند اما پهلوان زنده را عشق است تو پهلوان و قهرمان و اسطوره زنده ایران زمینی. تنها مردمانی به خود می بالند که قهرمانی زنده چون تو داشته اند. شهد شیرینی است در کام یک ملت مردی چون تو داشتن.
دارم فکر می کنم به سرزمینی دور به نام آلمان. به نژاد پرستی به نام هیتلر که تاریخ گواه خوبی است برای او. گویا مردمان آلمان هیتلر را هم اسطوره می دانسته اند. نخند فرمانده قاسم.
لابد اسطوره بوده دیگر. البته نه چون تو اسطوره ظلم ستیزی و آزادگی نه اسطوره صلح بلکه اسطوره نژاد پرستی و مظلوم کشی و دیکتاتوری. بله مهربان، هیتلر اسطوره تبعیض نژاد ی و آدم کشی ست.
ژنرال صلح راستی چند مدال گرفته ای؟ مدال بابت به درک واصل کردن داعشی های آدمکش. بابت ایستادگی و رزم شجاعانه ات مقابل تروریست های آمریکایی و صهیونیستی که دریایی از خون ملت های بی گناه راه انداخته اند.
حاج قاسم دارم به لحظه ای فکر می کنم که ژنرال آمریکایی مدال گرفت برای زدن ایرباس مان و کشتن زنان و کودکان بی گناه.
دارم به ژنرال هایی فکر می کنم که داعش را تربیت کردند و مدال گرفتند.
دارم به تو فکر می کنم که مقابل داعش ایستادی.
دارم به ژنرالی فکر می کنم که بابت کشتار صبرا و شتیلا مدال گرفت. دارم به ژنرالی فکر می کنم که هیروشیما را بمب باران اتمی کرد و مدال گرفت.
و همچنان دارم به تو فکر می کنم که ریشه داعش را خشکاندی و جهانی را نجات دادی. راستی به تو مدال دادند؟
مدال شهادت را خدا به تو داد گوارایت فرمانده!
متشکریم و قدر می دانیم که نگذاشتی تروریست ها توی خاکمان کارد بیخ گلو مان بگذارند.
فرمانده تو که آبرومندانه و عزیز پر کشیدی! اما هنوز یک چیزهایی درد است. مسئولان اخلاص تو را ندارند.
امیر دل ها! مطمئنم بدرقه تاریخی ات با دستان مردم ایران زمین و ملت های آزاده را از آسمان به نظاره نشسته ای.
مرد بزرگ روح ت شاد!
سلام
جناب آبلوموف اشتباه نکنید من همه پست هایی که که گاهی با مضمون سیاسی منتشر می کنم رو مدتی بعد از انتشار حذف می کنم. شاید شما تازه با وبلاگ من آشنا شدید در جریان نیستید باور کنید اینطوری نیست. من بیشتر ادبی می نویسم. پست های اینچنینی نظم متن هام رو به هم می ریزه اتفاقا باعث افتخار که بلاگر خوبی چون شما برای پست های من کامنت میگذاره. من بیشتر پست های ادبی رو به وبلاگ دیگه ای انتقال دادم به خاطر وسواسم به قاطی نشدن نوشته هام با مباحث اینچنینی.
لطفا نظرم پای این متن رو به اشتباه حمل بر جسارت نکنید. برای من محترمید جنابعالی.
در اخر اینکه در مقوله ی جنگ هیچ قهرمان یا برنده ای وجود ندارد. هر سردار و سپهبد و ژنرالی تنها برای یک عده شاید در کشورش قهرمان باشد، همین فرد در کشور مقابل یک جنایتکار جنگی محسوب می شود. و ما با چه معیاری می توانیم در کشتن یک انسان به انسانی دیگر مدال بدهیم؟ آنهم وقتی که پروردگار اینقدر در خصوص حفظ جان انسان ها تاکید کرده است.
شما از این چند سطری که دختر بند باز برای بنده گذاشتند چه برداشتی می کنید؟
:)))))
بله. اومدین جمع ش کنید بدتر شد که.مطمئنا مخاطبی که کامنت رو کامل بخونه گوش هاش دراز نیست.
یادمان باشد حق و حقیقت با انکار من، شما یا دیگری ماهیتش عوض نمی شود.
پایدار باشید.
خانم مجد
نمی دانم چند سال دارید و تجربه تان از زندگی چه کیفیت و عمقی داشته است؟ از این شتابزدگی و هجوم و فوران احساسات تان حدس می زنم تازه در اول راهید. خیلی خوب است. زمان زیادی پیش رو دارید. زمان روشنگر خیلی چیزهاست که بیانش به کلمه نه تنها بیفایده ست بلکه فقط باعث سوءبرداشت می شود. پیشنهاد می کنم نگاه جهان وطنی را تجربه کنید و به انسانها به عنوان یک پیکر واحد بیاندیشید.
در کنارش حتما فیلم دادگاه نورنبرگ را هم ببینید. و به میزان اعتقاد و تعصب و ایمان افراد در آن دادگاه دقت کنید.
با فاصله خیلی خیلی زیاد تنها متن قابل اعتنایی بود که درباره این موضوع نوشته شده. درود بر این ذهن زیبا.
سلام به شما
قطعا صدا و سیما برای بسیاری از موضوعات احتمالی برنامه هایی از پیش تدارک دیده است. به نظرم اصلا عجیب نیست آن هم برای فردی که هم در زمان حیاتش مهم بود و هم خبر ترورش همگانی شد.
مسئله بعدی؛ چرا همچین افرادی "نباید" به مرگ و شهادت بیندیشند؟ عیبش چیست؟ همه می دانند که روزی قرار است بمیرند (فارغ از اعتقاداتشان در مورد معاد و زندگی اخروی)
گیریم آن افق روشن ناگهان پدیدار شود و جهان به گلستان تبدیل شود و برای همه از در و دیوار خوشبختی ببارد. آیا این مسئله عمر نوح به انسان ها می بخشد؟ حتی عمر نوح هم تمام شد!!
آیا اندیشیدن به مرگ و شهادت او را از تلاش برای عبد و عبید بودن در این دنیا منصرف کرده بود؟ باعث شده بود از زندگی کردن دست بکشد؟ از کجا میدانید تمام عزم خود را برای عبد و عبید بودن در این دنیا به کار نبرده است؟
چه بسیار واجد شرایطانی که در طول هشت سال جنگ بین ایران و عراق حتی یک روز برای دفاع از سرزمین خودشان و هموطنان خودشان، پایشان را در مناطق جنگی نگذاشتند. گیریم که هیچکداممان او را به تمامی نشناخته باشیم اما به نظر من انسانی که از راحتی و بی دغدغه بودن و خانواده و جان و... می گذرد نه تنها برای کشور و هموطنان خودش بلکه دیگر مردمانی که به سرزمینشان تعدی شده است، حتما سزاوار احترام است.
پهلوان خوب را عشق است. از رفتگان آموختن و از حاضران پشتیبانی.
من اول میخواستم بلیط بگیرم بروم واشنگتن بروم کاخ سفید سر این انسان بد را گوش تا گوش ببرم بدم هاپو بخوره.
اما گفتم کلی هزینه داره.
تصمیم گرفتم در همین شهرم بمانم، اما کارم را درست انجام دهم. هرچند بسیار سختتر است تا بریدن سر آن یارو.