دود ... دود ...
+
۱۳۹۳/۱۱/۸ | ۱۸:۵۶ | رحیم فلاحتی
امروز فضای ذهن ام دودی بود. به فرصت هایی که در زندگی ام دود شده بودند فکر می کردم و به تباهی هایی که با دست خودم آن ها را رقم زده بودم. و این دود رفته رفته غلیظ تر و خفه کننده تر شده بود. و در آخر به این نتیجه رسیدم که زمان قابل اشتعال ترین مبحثی است که در زندگی ام با آن دست به گریبان ام .
یعنی با این روپوش بی آستین ها میان می برن مون ؟!
:)
اوووف, فکر کنم فقط بغل بخواد. یه کمی لوس شده. میشه به حرفش گوش کرد. و بعد فکر کرد که خب گذشته که گذشته؛ حالا چکار کنیم؟؟
انشاءالله الوعده وفا !
بهار نم نمک از راه می رسد !
درمان درمان درمان !
ما که افتادیم تو سراشیبی و دود از لنت ترمزهامون هم بلند شده :)