در تار و پود چشمانش
+
۱۳۹۴/۵/۲۳ | ۲۰:۰۰ | رحیم فلاحتی
رو در روی مرگ نشسته ام
گهگاه جامه عوض می کنیم با هم .
زیرکی من فراتر از درندگی اوست
و من به حقیقت او دست خواهم یافت .
حیله ای در من نهان است ، شاید در هزارمین تناسخم روباه بوده ام .
جامه عوض می کنم و به هیبت گرگ ظاهر می شوم .
رو در روی هم نشسته ایم
انگار راه فراری نیست
چشم در چشم خیره می شویم به هم .
من در تار و پود چشمانش
او هم این چنین
وای بر لحظه ای که یکی از ما دو تن ناغافل پلک برهم بگذارد !
+ خوش به حالم شد . یه جورهایی می شه مدعی شد برگمن فیلمش رو از رو اثر من اقتباس کرده :)))
ممنون لطف داری !
آخرین پست تون فکر کنم از هاینریش بل یا ناتور دشت سالینجر بود .
بلاگفا که ترکید آدرس تعدادی از دوستان حذف شد و همچنین لینک شما. ممنون می شم استاد آدرس تون رو برام بذارید .
اتفاقا چند روزی بود به فکر نوشته های شما و اون عکس بانوی قجری گوشه ی وبلاگتون بودم :)
ممنونم استاد لطف دارید !
امیدوارم فارغ از مشکلات دوباره بنویسید .
چشم انتظار می مانم :)