داغ جبین
+
۱۳۹۴/۴/۲۶ | ۲۳:۵۲ | رحیم فلاحتی
خورشید در راه مکثی کرد .
سپیده دم روسپی شهر آبستن بود
و مردان شهر سرشکسته
و داغی که تا آخرین دم بر پیشانی شان بود .
فریبی که آلوده بودشان
خود به تنهایی دوزخی بود بس عظیم
و این در ندرت وجدان بسی بزرگ می نمود !
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.