جنگل جوانمرگ شده است !
+
۱۳۹۲/۵/۲۶ | ۰۹:۰۰ | رحیم فلاحتی
« از قطع 40 درخت ، یک تن کاغذ تهیه می شود . »
و در گوشه ی دیگر از جعبه ی مقوایی یک لامپ 100 وات این پیام نوشته شده است :
« مقوای مصرف شده در این بسته بندی قابل بازیافت است .»
جمله ای که لبخند تاسف بر لبم می نشاند .
دیروز به اتفاق دوستان زدیم به دل طبیعت . جائیکه جنگل و کوه و رود همدیگر را در آغوش گرفته بودند و خنکایی که همپا با رود جریان می یافت و زمزمه ی آن دو نمی توانست باطل السحر تمام اوراد منتشر در شهر باشد .
جنگلبان پیر در ابتدای راه کوهستانی در کنار اتاقکش چرت می زد و انگار صدای طنین ضربات تبر که در جنگل می پیچید هرگز چرتش را پاره نمی کرد .
جنگل از غصه لاغر و تکیده تر شده بود و راهزنان پیدا و پنهان تنِ به خاک افتاده ی درختان را به رود می سپردند تا در پایین دست به پول نزدیک کنند و زاد و رودشان را پروارتر و شکمباره تر . و من در تعجب که چرا رود از تن قطعه قطعه ی درختان رنگ خون نمی گرفت ؟!
انگار هیچ کس را یارای مقابله با این نابودگران دنیای سبز و زایندگی نیست . جنگل نحیف شده است . دیگر نهالی نورس در سایه ی درختی تناور و سترگ قد نمی کشد .جنگل به نفس نفس افتاده است .
جنگل پیر و فرتوت نیست ،
جنگل جوانمرگ شده است !
بدرود خاطرات کودکی و جوانی ام
بدرود !
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.