بیست سال رو به عقب
+
۱۳۹۴/۶/۴ | ۱۵:۱۸ | رحیم فلاحتی
دو دهه قبل و یا شاید بیشتر وقتی می دیدم کارگرهای همسایه ی شرقی برای صبحانه و ناهارشان نان و نوشابه می خورند تا درآمدشان را پس انداز کنند و بفرستند برای زن بچه های شان چشم هایم مثل چشم های وزغ بیرون می زد. در حالی که ما حداقل غذای ظهرمان دیزی بود صبحانه و شام هم جای خود داشت و با آن رویه در برابر آن ها احساس اشرافیت می کردیم. اما این روزها که اتفاقی گذرم به چند کارگاه افتاد دیدم وضعیت کارگرهای وطنی مثل همسایه های شرقی مان همچون دو سه دهه قبل شده و شاید کمی هم ناگوارتر ...
خاتون .
متاسفانه
۴ شهریور ۹۴
پاسخ
:(
۵ شهریور ۹۴
7660 ...
فکر میکنم این اتفاق فقط برای طبقه اجتماعی افرادی مثل من و اون کارگرها می افته. طبقه کارگر! بقیه روز به روز شکرخدا پیشرفت می کنند و... امید که یه روز حال همه بهتر باشه.
۵ شهریور ۹۴
پاسخ
به امید گشایش کار خلق الله !
۶ شهریور ۹۴
بندباز
برخلاف تمام شعارهایی که سر داده می شه...
۵ شهریور ۹۴
پاسخ
دعوتشون می کنم به نون ترید کرده توی نوشابه :)
۶ شهریور ۹۴
وحیدم
هر روز بدتر از دیروز
۶ شهریور ۹۴
پاسخ
:(
۶ شهریور ۹۴
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.