به کبوتری که شاید سفید باشد !
+
۱۳۹۳/۲/۲۹ | ۰۶:۳۵ | رحیم فلاحتی
من در خواب دیدم
که جهان تو را به فراموشی سپرده است
ای صلح !
و چنگال های خون آلودی
کودکان زاده شده از بطن تو را
از پستان مام زمین می گیرند
تا زنده به گور کنند .
من در خواب دیدم که آدمیان
با نام تو
و برای تو
می جنگند
و این آتش و خونی که بستر
کودکان نوپاست
همه برای توست
و این بس عجیب و ناباور است .
ای صلح !
چه دور ایستاده ای .
آنقدر دور
که می ترسم
دیگر
تصویری از تو
بر یادم
نمانده باشد
و هر چه هست خوابی در میان خواب دیگر
و خواب فراموشی باشد .
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.