ای ساربان !!!
+
۱۳۹۸/۱/۲۶ | ۲۲:۳۷ | رحیم فلاحتی
سال جدید در ادامه سالِ گند نود و هفت سنگ تمام گذاشت. وقتی که نود و نُه درصد مردم خواب بودند و یک درصد بیدار، بلایی بدتر از سیلاب کنونی دامان مان را گرفت و در زمان کوتاهی ارزش پول ملی به یک سوم کاهش پیدا کرد.
این روزها در اطرافیان رمق و انگیزه ای برای ادامه نمی بینم . نوشتم " ادامه " ، چون می خواستم معنای بیشتری را در بربگیرد. چون هرکس به امیدی در تلاش است و هرکدام در مسیر و راهی پا گذاشته اند به نیّتی . و نیت ما حکم فردی را پیدا کرد که غذای نفاخ خورده و مدام در مسیر وضوخانه و صحن مسجد بادی از او خارج می شود و دوباره و چند باره نیت مجدد و تجدید وضو و تکرار و تکرار ...
این قافله با این ساربان به سرمنزل مقصود نخواهد رسید و ما خواهیم ماند و این درافشانی شاعر که می فرماید : « دست ما کوتاه و خرما بر نخیل » .
خدایا مددی !
عکس از : آبلوموف
لادن --
امید که هیچ دیگه از ناامیدی هم خسته شدیم.
۲۶ فروردين ۹۸
پاسخ
نه به امید امیدی هست و نه به ناامیدی امیدی !
۲۷ فروردين ۹۸
حامد احمدی
من فکر میکنم اگر ده سال دیگر طاقت بیاوریم، جهان سالم بدر ببریم، ایران وضعیت ش خوب میشود
۲۷ فروردين ۹۸
پاسخ
مهندس خدا به شما عمر با عزت بده !
من اون موقع باید به فکر خرید سنگ قبر و متقال کفنی چینی باشم :))
۲۷ فروردين ۹۸
بندباز
عجب مثالی زدید... وصف حال دقیقی بود. 😓
۲۷ فروردين ۹۸
پاسخ
ممنونم :)
۲۷ فروردين ۹۸
گل مراد
اون پیشونی بند چه بلاها که سرمون نیاورده!!!
مدد!؟
از کی!؟
از چی!؟
۳۰ فروردين ۹۸
پاسخ
عیب از اون نیست ، عیب از اونیکه پشت پیشونیه . از طرز تفکر و نگاهمونه !
۳۰ فروردين ۹۸
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.