این داور لعنتی کجاست ؟
+
۱۳۹۲/۵/۱۲ | ۱۹:۱۵ | رحیم فلاحتی
راه خسته ام کرده است .
باید پوست کلفت باشی و تخت کفشت از آهن باشد که از نفس نیافتی .
آدم مگر چقدر طاقت دارد ؟
یک جایی باید فرصت داشته باشی نفس چاق کنی یا نه ؟!
نمی شود که یکی بالای سرت با شلاق و مهمیز ایستاده باشد و چهار نعل بتازاندت بی هیچ جیره و مواجب .
اسب مسابقه هم که باشی بالاخره سقط می شوی .
قبل از آن کف بر لب می آوری و چشمانت می خواهد از حدقه بیرون بزند .
مگر چقدر می توان بدون اکسیژن دوام آورد .
نمی دانم این چه سرنوشتی است که گریبان مان را گرفته ؟!
انگار یک بوکسور خروس وزن افتاده باشد مقابل قهرمان سنگین وزن جهان ( حالا شما فرض کن تایسون یا محمد علی کِلی ) ، چپ راست ، چپ راست زیر رگبار هک های سنگین و آپارگاد .
به معنی واقعی کلمه دهان آدم صاف می شود .
بعد از بازی ،
البته اگر بعدی وجود داشته باشد ، مادر آدم هم نمی تواند قیافه ی کبود و متورم پسرش را تشخیص دهد .
الان تنها تصویری که از خودم می توانم بدهم همین است .
سعی می کنم دست هایم را سپر سر و صورتم کنم .
ولی لامصب مشت های کاری ای دارد . قدرت مشت هایی که از طرفین روی سرم آوار می شود آنقدرمهیب است که بند بند اندامم در حال از هم گسیختن است .
خدایا پس این داور لعنتی کجاست ؟ نکند خوابش برده است !
عکس از : downtownyouthboxing.org
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.