انگار پرسشی داشت !
+
۱۳۹۶/۲/۲ | ۰۱:۵۸ | رحیم فلاحتی
پرسشی داشت . شیشه را دادم پایین .
ـ بفرمایید :
ـ شما یِ گربه این اطراف ندید ؟
نگاهی به چهره ی نگران و آشفته ی مرد جوان انداختم و گفتم : " نه! من همین الان اومدم تو کوچه " و لحظه ای بعد وقتی استارت زدم و آماده حرکت شدم هرچه چشم گرداندم نه اثری از مرد پیدا بود و نه ردی از خیل بیشمارِ گربه های ولگرد محل که همیشه این وقت عصر مشغول پاره کردن کیسه های زباله بودند ...
شما اختیار دارید استاد !