انقلاب پرسه می زند
+
۱۳۹۷/۶/۲۷ | ۲۲:۱۵ | رحیم فلاحتی
عصرها پرسه می زنم در انقلاب .
امید دارم به انقلاب
و دختران جین پوش شیک آن
که بهمن باریک دود می کنند
بهمن باریک دود می کنند
می جویم چند جمع را
که بگویند از انقلاب
از انقلاب سرخ چین
یا قصه ای از خمرهای سرخ
می خوانم و قدم زنان
بر سنگ فرش های انقلاب
می چرانم ، چشم را
تا که بیابم کسی را از غرب دورِ دور
جایی که لات ها
آمریکای لاتین را
بنیان نهاده اند
تا که بیابند
چه را
چه را ؟
ارنستو چه را
ارنستو چه گوارا ...را... را... را
من هنوز امید دارم به انقلاب
به انقلاب
وقتی که عکس چه را
و که و که را
بر عابران انقلاب ندیده ی انقلاب
عرضه می کند
پیرمردی عصا به دست
که نور سال هاست
مهمان چشم های او
نگشته است
عکس که را
و که و که را ...
من پرسه می زنم
پرسه می زنم ....
بندباز
از انقلاب های ندیده، به عشق آزادی، تنها عکس ها را قاب می گیریم و در حسرت نداشته ها آه می کشیم... از انقلاب بارها گذشته ام ، بارها گذشته ایم و آنچه که باید اتفاق بیافتد، نیافتاده است.
۳ مهر ۹۷
پاسخ
این انقلاب چون مار بووا بلعیدمان !!!
۵ مهر ۹۷
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.