افشین و سهراب به مدرسه می روند
مصادف شدن چند بازی اروپایی بعد ازبازی شهرآورد تهران، و تماشای آن رویارویی ها و مقایسه هایی که خواه ناخواه در ذهن بوجود می آورد به خوبی نشان می دهد که ما در چه حدی از فهم و شعور و مدارا در مکان های عمومی و ورزشی هستیم.
و فکاهی ترین بحثی که در این سال ها از سیما دیدم حرف های سهراب بختیاری و افشین پیروانی در مورد تیم محبوب شان و عملکردشان در بازی شهرآورد اخیر بود. چه خوب که امروز مدرسه ها باز می شود و این پسربچه های شیطان باید سرکلاس باشند. کاش می شد همه را از نو سر کلاس اول نشاند !
خوش به حال کسانی که نه علاقه ای به فوتبال وطنی نشان می دهند و نه دوستدار حضور در ورزشگاه ها هستند . آسوده بخوابید که شهر امن و امان است .
مخالف اعتراض و تغییر و بهتر شدن نیستم. ولی معتقدم خودمون رو هم باید درست کنیم. بعد از بقیه ایراد بگیریم
منم روی سخنم با همون پرتاب کنندههای سنگ هست! کسانی که رفتار و اخلاق و برخوردشون چنین هست و فردا روزی میان و میگن مردم ایران فرهنگ و ادب و ... ندارند!
دیروز داشتم کلیپ کوتاهی از دو دونده ی آفریقایی می دیدم. دونده های دوی استقامت . دو نفر در انتهای مسیر قدم برمی داشتند. یکی شان زیربغل دیگری را گرفته بود تا از حال نرود. دو رقیب! آنکه می توانست برنده باشد، به رقیبش کمک می کرد تا با هم به خط پایانی برسند! و تماشاچیان! واکنش شان دیدی بود. به جای توبیخ و توهین و پرت کردن اشیا توی زمین، برای ورزشکارشان کف می زدند!!...
می دانید، یک وقتهایی فکر می کنم ما از انسانیت خیلی فاصله گرفته ایم و خودمان بیخبریم!
سلام . من هم جزو آدمهای دو خطِ آخرِ مطلبت هستم