از شما چه پنهان ...
+
۱۳۹۴/۶/۲۵ | ۰۲:۰۶ | رحیم فلاحتی
چند شبی است که پشت سرهم خواب می بینم. مسلسل وار . مثل سریال های آبکی وطنی. و یا بدتر از آن کره ای . خواب می بینم در دنیایی که مجازی می خوانندش، درست مثل همین عالم خواب، وبلاگی دارم به اسم آبلوموف و گاه و بی گاه در آن مطلبی می نویسم. اما از شما چه پنهان وقتی از آن عالم مجازی به سوی این دنیای مجازی پر می کشم دیواری سد راهم می شود و از من نام کاربری و کلمه ی عبور می خواهد. هر چه به ذهنم فشار می آورم این قسمت از خوابم را که به رمز و کلمه ای برای عبور در آن اشاره شده باشد به یاد نمی آورم .لحظاتی می گذرد. در حال کلنجار رفتن با حافظه ی وامانده ام هستم که جمله روی دیوار مقابل توجه ام را جلب می کند :
کلمه عبور را فراموش کردید؟ (ارسال مجدد کلمه عبور)
من همیشه فکر می کنم مثل یک ساقه ذرت تو مزرعه ی شما ایستادم و شما ما رو از شرّ کلاغ های مزاحم در امان نگه می داری :)
این کابوس من بود بعد از خبر درست شدن بلاگفا بعد از مدتها. نام کاربری و کلمه ی عبورم رو به خاطر نمیاوردم. همه ی احتمالات رو هم امتحان کردم اما نشد. ایمیلهای بلاگفا که درونش اسم و رمز بود هم جواب نمیداد. خلاصه که نشد که نشد که نشد...
بعدا بهم گفتند وبلاگهای قبل 83 رو باز میکنه و بقیه نابود شده اند! :(
نابود شد دیگه...
+ اما شما بنویسید اینجا لطفا. خدا رو شکر که اونها همش کابوس بوده.