ارسطو ! باختیم بد باختیم ...
چند روز بعد از تلاش آمریکا برای یارگیری جهت انزاوی بیشتر ایران و شکستش در اخذ رای از اعضای سازمان ملل که می توانست باعث تحریم های بیشتر ایران بشود، تبلیغات رسانه ای شدیدی بین دوطرف می بینیم . و هرکدام ادعای پیروزی در مقابل دیگری را دارد. و در این میان من صمٌ بُکم غرق در تفکر نشسته ام و به این فکر می کنم آیا ما با دلار بالای بیست هزار تومان و تورم وحشتناک در جایگاه بارسلونایی هستیم که هشت تا خورده یا بایرن مونیخی که هشت گل به بارسلون زده ؟! عُقلا که هنوز در این رابطه به تشریک مساعی نرسیده اند . بقیه را نمی دانم .
انصافاً اینکه هنوز میتونیم توپ و تانک از چین و روسیهای بخریم که بابتش اندازهٔ ۳ تا کشور ازمون باج میگیرن و آخرشم ۱۰ سال طول میدن تا فقط یه بخشیش رو تحویل بدن اما هنوز توان تولید کارت ملی رو نداریم، واقعاً این پیروزی محسوب میشه؟ :|
طبیعت قوانینی دارد. مثل اینکه باید تلاش کنی تا پاداش ببینی. مثل اینکه.. میانبر را طبیعت دوست ندارد. مثل اینکه... هر کسی زودتر شروع کرد، طبیعت برای حفظ رتبه یک بودن ش به او کمک می کند. در اقتصاد اینطور است. در تکنولوژی اینطور. در قدرت اینطور است. این ها قوانین طبیعت هستند.
اینکه ایران عقب است.. مقداری اش تقصیر امروز ماست. مقداری اش تقصیر دیروز ما. و مقدار عمده اش تقصیر قانون طبیعت!
ما اگر از آمریکا قوی تر بشویم، معجزه است. هیچ کس نمی تواند. مگر به سختی.
بنابراین،
نباید فکر کنیم ما بدیم به این خاطر که عقب یم. نه. ما خوبیم. اما طبیعت قوانین خودش را دارد. ما هرقدر هم که خوب باشیم، همچنان عقبیم. نه اینکه نتوانیم رفاه مان را تامین کنیم. اما هیچ گاه نمی توانیم شرکت گوگل درست کنیم. چون یک بار در تاریخ شرکت گوگل درست می شود. و تمام.
ما باید انتظارمان را معقول کنیم تا دچار ضعف روحیه نشویم. برای بهتر کردن. نه برای بهترین بودن.
من با این پست یاد ویروس چینی و واکسن روسی افتادم و ترس برم داشت حقیقتا.
ما باختیم ولی شبیه مالدیوی که 15 تا خورده نه بارسا
راستش را بخواهید در واقعیت ما همان تیمی هستیم که سوریه حاضر نشد حتی یک بازی تدارکاتی با ما انجام بدهد و کشور دوست و برادر عراق را انتخاب کرد!
تو خود حدیث مفصل بخوان...
ما بیشتر بهسان تیمی هستیم که سه گل زده باشد و بازی را دو-یک باخته باشد. بهسان تیمی که مربیاش هومن افاضلی است و مدیرش جناب سردار رویانیان و بازیکنانش محسن بنگر و سوشا مکانی. به قول آن بختبرگشته: از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود.